هری پاتر و دگرگونی زندگی ها(پارت یک، چگونه پاتر هد شدیم؟)
سلام سلام
اینجا قراره بگیم هری پاتر که بود(که خب اینو نمیگیم) و چه کرد؟
همونطور که تو بازگشت به هاگوارتز هم اشاره شده گفتن که خیلی خوشحالن یه بخشی از این پروژه رو داشتن که خیلی تاثیر تو زندگیا داشته و ...
حالا ما هم میخوایم بیایم تجربه های خودمونو بگیم
از پاتر هد شدن تا تاثیراش تو زندگیمون...
شما تجربه هاتونو کام کنید منم مال خودمو تو ادامه میگم
من خودم راستش اوایل خیلی نسبت به هری پاتر گارد داشتم
وقتی کوچیک بودم حدودا 8- 9 ساله مامانم هی میگفت باحاله و اتفاقا یه چیزایی محوی یادمه که واسم فیلماشو گذاشت!
دو سه تا صحنه رو قشنگ یادمه یدونه اونیکه رفتن تو ستون 9 و سه چارم و یه قسمتم یادمه از هاگرید میترسیدم!!
اما چند سال بعدش(تقریبا 12 سالم بود، اردیبهشت سالی که ازمون سمپاد داشتم) اینطوری شد که پاتر هد شدم:
میخواستیم بریم نمایشگاه کتاب و من داشتم کتابای نشر پرتقالو سرچ میزدم که چیزای باحال پیدا کنم بگیرم
و یهو چشمم افتاد به هری پاتر، اینطوری شد که اون سال جلد اولشو گرفتم و چند فصلو تو راه و تو مترو شروع کردم به خوندن
الان که فکر میکنم اونقدرا کتاب اول واقعا جذاب نیست، اتفاقای خفن مث کوییدیچ و دوستی مثلث و ... و کاراکترای خفن تر(عشقام لوپین و فرد و سیری و ...) تو کتاب اول نیستن
ولی انگار یه چیزی باعث شده بود بخوام ادامه بدم،
یعنی ته دلم دوس نداشتم یه مجموعه کتاب نصفه تو کتابخونم باشه
---------------------------------------------------------------------------------------
بعدش گذشت و من کتابای دیگه رو گرفتم، جلوجلو فیلمارو دیدم و یک دل نه صد دل عاشق هری پاتر و دنیاش شدم
(یه نکته ام اینجا بگم که بعضیا میگن اول کتاب بعد فیلم، منم اکثرا اینطوریم ولی تو این مورد خاص چون خیلیییییییییییییییی فیلما خلاصه بود و یه جاهایی رو هم با دقت ندیده بودم وقتی بعدا کتابشو خوندم میگفتم عااا پس اینطوری بود دلیل فلان چیز فلان بوده و انگار داشت اون خاطرات خفن و زندگی کردن همراه با سیر فیلم برام تو کتاب تکرار میشد.)
-------------------------------------------------------------------------------------
بعد اینکه دیوونه این دنیا شدم، چشام انگار دنبال هری پاتر بود هرجا میرفتیم سریع یه چیزی پیدا میکردم، تو فروشگاه، تو وسایل مردم و ...
اون موقعا یه دوست خیلی باحال داشتم که قبلا هری پاترو دست پا شکسته خونده و دیده بود و کلیی باهم حرف میزدیم و...
حالا تو پارت بعدی میرسم به اتفاقای جالب تر و بیشتر عاشق هری پاتر شدنم
یادتون نره شمام بگینا:)