دنیای هری پاتر

Lupin-F.A Lupin-F.A Lupin-F.A · 1403/05/19 15:04 · خواندن 2 دقیقه

 پارت یک رو میتونید از اینجا بخونید. 

کیا دلشون میخواد این داستان واقعی باشه؟ کام و لایک پلیز:) 

بدویید ادامه...

گربه سخنگو؟ مک گونگال؟

اینا نباید یه ربطی به هم داشته باشن؟!

گفتم : توو.. تو چییی هست-یی؟

گربه پاسخ داد : بهت که گفتم بچه جون من پروفسور مک گونگالم و تو هم خواب نیستی!

- پَ پس.. چچ را تببب دیل نمییشی؟

- یه نگا به این اتاقت بنداز! کل خونه خبردار میشن اگه تو این نیم وجب جا بخوام تبدیل بشم

و بعد اضافه کرد : این چیزا که واسه تو عجیب نباید باشن مگه هری پاتر نخوندی؟

- بله

- خب دیگه! جی کی واقعا یه مدرسه جادوگری داره و میخواد از بهترین فن های هری پاتر دعوت کنه برن اونجا

- یعنی دنیای هری پاتر واقعی نیست؟

-دارم گل لگد میکنم؟ دو ساعته دارم میگم چنین مدرسه ای هست 

و 

تمام کاراکترای کتاب هم واقعی ان

-همه ی همشون؟

- نه حالا همه ولی خب اکثرشون

-مثلا؟

-بنده:) فرد و جرج و هرماینی و هری و ...

-اونا الاننن کجان؟

-تو مدرسه جی کی

-منم میتونم بیاممم؟

-پ ن پ واس چی اومدم پیشت

-کیی باید برمم؟ کجا؟

قبل از اینکه به جوابم برسم، کل بدنم کشیده شد و پیچ و تابی خوردم، درست مثل پورتکی(رمزتاز)

همین که دنیا از چرخیدن ایستاد و منظره مقابل چشمانم واضح شد، چهره هری در نیم میلی متری صورتم ظاهر شد.

هری گفت : مینروا! چرا دروازه رو سر راه من...

و عقب رفت و دقیق تر نگاهم کرد.

همزمان که چندین حس ام درگیر شده بودند جسمی مثل فشنگ امد و بغلم کرد.

هرماینی بود! گفت : وایی بالاخره آوردیش!

بعد پاهایم سست شدند و از هوش رفتم.